کارگردانان : Pete Docter, Ronaldo Del Carmen
نویسندگان : Pete Docter, Ronaldo Del Carmen
صداپیشگان : Amy Poehler, Bill Hader, Lewis Black
خلاصه داستان : بعد از اینکه رایلی کوچولو به همراه خانوادهاش به سنفرانسیسکو مهاجرت میکند، احساسات او -شادی، ترس، ناراحتی، نفرت و عصبانیت- سعی میکنند تا خودشان را با خانه، مدرسه و محیط جدید وفق دهند.
«درون» به سمت قلمرو عميق روانشناسی گام برمیدارد، اين باعث میشود که بچه های خردسال نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فيلم سازها (به خصوص پيت داکتر، که انيميشنهای قبلیاش عبارتند از «کارخانه هيولاها»(Monsters Inc) و «بالا»(Up) ) ضمن گنجاندن سکانسهای اکشن/ماجرایی بسيار، ژانر خانوادگی-دوستانه-کمدی را برای حفظ بينندگان نوجوان انتخاب کردهاند اما متن اصلی بدون شک پيچيدهترين محصول پيکسار تا به امروز است. اين فيلم از عواطف انسانديسی شده برای کشف درونمايه های مربوط به اين که چگونه کُليت شخصيت يک فرد بر اساس خاطراتش شکل میگيرد و اين که پشيمانی جزء لاينفکی از آگاهی است استفاده میکند. عمق اين موضوع پوشالی بودن جذابيت مخلوقات انيميشنی را نشان میدهد. نخبگان و مغزهای پيکسار احترام زيادی برای فيلم ساز ژاپنی کهنه کار، هايائو ميازاکی، قائلند و هرگز در گذشته تا اين حد به تکرار و تقليد حس يکی از محصولات استوديوی جيبلی ژاپن نزديک نشده بودند.
شخصيت اصلی داستان يک دختر معمولی به نام رايلی (با صدای کيتلين دياس) است. او و مادر (ديان لين) و پدرش (کايل مک لاچلان) بنا بر دلايل کاری به منطقه Bay Area نقل مکان میکنند. رايلی غمگين و افسرده است- چون مجبور شده از خانه قديمی، دوستان و تيم هاکیاش دور شود. او سعی میکند خوشحال و مثبت باشد، اما اين کار سختی است. گرچه برخی قسمتهای داستان از منظر رايلی گفته میشوند، بخش عمده ای از ماجرا در درون مغز او شکل میگيرد. در مغز او است که ما با پنج احساسی که عواطف و حالتهای او را کنترل میکنند، خاطراتش را سازمان دهی میکنند و روی اعمالش تأثير میگذارند آشنا میشويم: زرد، خوشحالی مثبت (با صداي ايمی پولر)، غمگين آبی (با صدای فيليس اسميت)، ترس بنفش (بيل هادر)، خشم سرخ (لوئيس بلک) و انزجار سبز (ميندی کالينگ). وقتی اتفاق بدی میافتد و شادی و غم سهواً از «اتاق کنترل» بيرون میافتند، شايد عجيبترين فيلم جادهای بعد از «سفر خيالی»(Fantastic Voyage): سفری از ميان ناخودآگاه رايلی شروع میشود. در اين مسير، به چند مورد عجيب بر میخوريم از جمله دوست خيالی دخترک در گذشته به نام بينگ بونگ (ريچارد کايند).
«درون» از فرايندهای روانشناسی پيچيدهای استفاده میکند و آنها را به طُرقی که ممکن است مرتبط باشند ساده سازی میکند. فيلم بدون اين که خيلی تاريک شود وارد آبهای عميق میشود- با لحظاتی از وخيم شدن شخصيت روبرو میشويم که بعد از محو شدن خوشحالی و غم (و خاطرات مربوط به آنها) رخ میدهد. دخترک خاموش میشود، نمیتواند با ديگران ارتباط برقرار کند و در نهايت تصميم به فرار میگيرد.
در «درون» خبری از شخصيتهای بد و خبيث نيست. اين اغلب در فيلمهای جاده ای ديده میشود، اما کمتر میتوان سراغ آنها را در انيميشنها، که در آنها ميل به تباين سياه و سفيد خواسته های خاصی را از فيلمنامه نويس طلب میکنند، گرفت. با اين حال، داستان فيلم درباره شکست دادن شخصيت بد داستان نيست، بلکه درباره عدهای موجود ناهمگون است که سعی میکنند دوباره به تعادل برسند.
منبع : نقد فارسی
/987/
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}